سر ارادت ما و آستان حضرت دوست |
*** |
که هر چه بر سر ما میرود ارادت اوست |
نظیر دوست ندیدم اگر چه از مه و مهر |
*** |
نهادم آینهها در مقابل رخ دوست |
صبا ز حال دل تنگ ما چه شرح دهد |
*** |
که چون شکنج ورقهای غنچه تو بر توست |
نه من سبوکش این دیر رندسوزم و بس |
*** |
بسا سرا که در این کارخانه سنگ و سبوست |
مگر تو شانه زدی زلف عنبرافشان را |
*** |
که باد غالیه سا گشت و خاک عنبربوست |
نثار روی تو هر برگ گل که در چمن است |
*** |
فدای قد تو هر سروبن که بر لب جوست |
زبان ناطقه در وصف شوق نالان است |
*** |
چه جای کلک بریده زبان بیهده گوست |
رخ تو در دلم آمد مراد خواهم یافت |
*** |
چرا که حال نکو در قفای فال نکوست |
نه این زمان دل حافظ در آتش هوس است |
*** |
که داغدار ازل همچو لاله خودروست |
دیشب هوای عاشقی در جریان بود
هوای مهر
هوای عشق
و دلتنگی عظیم بود
و غم دوری درد آور
اما خواستم که غم دوریت در من شعله کشد باشد که فردا تو را مشتاقانه تر ببینم
و تو نیز
خواستم که عاشقانه تر در چشمان من نشینی
تو را از خود دریغ کردم تا بیشتر قدر بودنت را بدانم
مهربانم اکنون که یک روز دیگر بی تو گذشته است بر تو چنان مشتاق گشته ام که گوئی سالهاست که منتظر توام و تو هنوز از نزدیک من عبور نکرده ای
امروز تو را دوست تر میدارم
اما به قول تو نه بیشتر از فردا فقط بیشتر از دیروز دوستت دارم
چی خواستی تا الان و چی شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تبیریک عید نوروز و اخبار نی نی
پلینازم من
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
ما به منبر میرویم شما هورا بکشید
احوال نامه
اوضاع نامه ای مشوش
روز پدر
عشق
بازم دارم خواب میبینم
تولدانه مادرانه
شیپوری چی خبری آورده
عید مبارکی
همچی همینطوری یکهویی یکهو شد
وقایع الاتفاقیه روی تولدانه
[عناوین آرشیوشده]